English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4123 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fraise U گشادتر کردن سوراخ اره مدور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fraise U نرده دار کردن دهانه چیزی را گشادتر کردن
rondelle U جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
dialed U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
riddle U سوراخ سوراخ کردن
riddles U سوراخ سوراخ کردن
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
scuttle U سوراخ کردن
bore U سوراخ کردن
to poke a hole in any thing U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
foraminate U سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن
to burn a hole U سوراخ کردن
to set abroach U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن
punch U سوراخ کردن
punched U سوراخ کردن
broached U سوراخ کردن
scuttling U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
steek U سوراخ کردن
to pick a hole in U سوراخ کردن
to punch a hole in U سوراخ کردن
pierce U سوراخ کردن
wear a hole in U سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
pools U سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
to drill through U سوراخ کردن
gore U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
to break open U سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن
punches U سوراخ کردن
bores U سوراخ کردن
pierces U سوراخ کردن
goring U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
stabs U سوراخ کردن
stab U سوراخ کردن
transfix U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
stabbed U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
delves U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
roundish U مدور
circular U مدور
circulars U مدور
rotundate U مدور
terete U مدور
roundest U مدور
cylinderical U مدور
round U مدور
pertusion U عمل سوراخ کردن
puncture U سوراخ کردن شکست
punches U مهر کردن سوراخ
lancinate U بانیزه سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن قایق
burring U بامته سوراخ کردن
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
punch U سوراخ ایجاد کردن
broached U سوراخ کردن قایق
punched U مهر کردن سوراخ
punctures U سوراخ کردن شکست
puncturing U سوراخ کردن شکست
tusk U سوراخ کردن یا کندن
tusks U سوراخ کردن یا کندن
punched U سوراخ ایجاد کردن
precision bore U سوراخ کردن دقیق
burr U بامته سوراخ کردن
punctured U سوراخ کردن شکست
peck U بانوک سوراخ کردن
burred U بامته سوراخ کردن
gride U سوراخ کردن فرورفتن
broaching U سوراخ کردن قایق
pecked U بانوک سوراخ کردن
to tear a hole in U سوراخ یا پاره کردن
transfixion U عمل سوراخ کردن
pecking U بانوک سوراخ کردن
prongs U باچنگ ک سوراخ کردن
hollow forge U سوراخ کردن گرم
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
punches U سوراخ ایجاد کردن
to peck a hole in U با نوک سوراخ کردن
prong U باچنگ ک سوراخ کردن
pecks U بانوک سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن قایق
spits U سوراخ کردن تف انداختن
spit U سوراخ کردن تف انداختن
back drill U از پشت سوراخ کردن
burrs U بامته سوراخ کردن
punch U مهر کردن سوراخ
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
orbicular muscle U ماهیجه مدور
orbicular U مدور کامل
discus U صفحه مدور
swivel piece U مدور دو راه
medallions U قاب مدور
endless chain U زنجیر مدور
discuses U صفحه مدور
swivel piece U مدور لنگر
curvature lines U خطوط مدور
pie graph U نمودار مدور
circumference U مسیر مدور
circumferences U مسیر مدور
circular milling U فرز مدور
rotating table press U پرس مدور
acyclic U غیر مدور
rondel U جسم مدور
medallion U قاب مدور
circular mil foot U پا- میل مدور
mooring swivel U مدور مهار
induction disk U صفحه مدور
circular scanning U تقطیع مدور
compass U گرد مدور
circular shift U شبفت مدور
circular mil U میل مدور
circular weir U سرریز مدور
circularly U بطور مدور
circularity U مدور بودن
puncture U سوراخ کردن پنچر شدن
jabbed U خنجر زدن سوراخ کردن
jabbing U خنجر زدن سوراخ کردن
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
notches U شکاف چوبخط سوراخ کردن
puncturing U سوراخ کردن پنچر شدن
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
notch U شکاف چوبخط سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن چاه کندن
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
drilled U سوراخ کردن چاه کندن
drills U سوراخ کردن چاه کندن
jab U خنجر زدن سوراخ کردن
punctures U سوراخ کردن پنچر شدن
jabs U خنجر زدن سوراخ کردن
punctured U سوراخ کردن پنچر شدن
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
round U دور زدن مدور
cylinderical lapping U صیقل کاری مدور
cylinderical grinding U دستگاه سنگ مدور
joinery sawbench U اره مدور نجاری
Di xue U [درگاه ورودی مدور]
roundest U دور زدن مدور
mooring swivel U مدور چهار راه
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
rupturing U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
ruptures U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
stave U شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
karatonyxis U عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
rupture U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
borer U هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
pinhole U سوراخ کردن برای گوشی یاز
manholes U مسیر مدور داخل ناو
manhole U مسیر مدور داخل ناو
dextral stair U [پله های مدور در راست و چپ]
atolls U صخرههای مدور داخل دریا
atoll U صخرههای مدور داخل دریا
cyclostyle U [ایوان ستون دار مدور]
theater in the round U تماشاخانه دارای صحنه مدور
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com